کد مطلب:315528 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

حسین بیعت نمی کند
امام حسین (علیه السلام) رسما از بیعت كردن با یزید سر باز زد و آن هنگامی بود كه حاكم مدینه «ولید بن عقبه» حضرت را شبانه فراخواند. حضرت كه خواسته ی ولید را می دانست بازوی توانمندش، عباس و دیگر جوانان بنی هاشم را برای حمایت خود فراخواند و از آنان خواست بر در خانه ی ولید بایستند و همینكه صدای حضرت بلند شد، برای نجات حضرت، داخل خانه شوند. امام وارد خانه ی ولید شد و مورد استقبال گرم او قرار گرفت. پس از آن، ولید خبر مرگ معاویه را به حضرت داد و گفت كه یزید بیعت اهل مدینه عموما و بیعت امام را خصوصا خواستار شده است. امام تا صبح و تا آنكه مردم جمع شوند مهلت خواست. حضرت می خواست در برابر آنان مخالفت كامل خود را با خلافت یزید اعلام كند و آنان را به سرپیچی از حكومت و قیام علیه آن دعوت كند. «مروان بن حكم» كه از سران منافقین و پایه های باطل بود، حضور داشت و برای آتش افروزی و فتنه انگیزی از جا جهید و بر ولید بانگ زد:

«اگر حسین اینك بدون بیعت از تو جدا شود، دیگر به چنین فرصتی دست نخواهی یافت، مگر پس از كشته های بسیار میان شما، او را بازدار و بیعت بگیر و اگر مخالفت كرد، گردن او را بزن...».



[ صفحه 126]



نگهبان حرم نبوت، امام حسین با تحقیر در چهره ی مروان خیره شد و فرمود: «ای پسر زرقاء! آیا تو مرا می كشی یا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتی و خوار شدی...».

سپس پدر آزادگان متوجه ولید گشت و عزم و تصمیم خود مبنی بر عدم بیعت با یزید را چنین اعلام كرد:

«ای امیر! ما اهل بیت نبوت، معدن رسالت، محل آمد و رفت ملائكه و جایگاه رحمت هستیم. خداوند نبوت را با ما آغاز كرد و با ما ختم كرد. اما یزید، مردی فاسق، می خواره، كشنده ی نفس به ناروا و متجاهر به فسق است. كسی چون من با مثل او بیعت نمی كند؛ به زودی خواهیم دید و خواهید دید كه كدام یك از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم...». [1] .

امام در دارالاماره و دژ قدرت حاكم، بدون توجهی به آنان، عدم بیعت خود را با یزید اعلام كرد. حضرت خود را آماده كرده بود تا برای رهایی مسلمانان از حكومت جبار و تروریستی یزید كه خوار كردن آنان را هدف خود كرده و واداشتن آنان را به آنچه نمی پسندند، وجهه ی نظر خود قرار داده بود، جانبازی و فداكاری كند.

امام به فسق و بی دینی یزید، دانا بود و اگر حكومت او را امضا می كرد، مسلمانان را به ذلت بندگی دچار می ساخت و اعتقادات اسلامی را در دره های عمیق گمراهی نهان می كرد، لیكن حضرت - سلام الله علیه - در برابر طوفانها ایستاد، بر زندگی تمسخر زده، به مرگ خندید و برای مسلمانان، عزتی استوار و كرامتی والا به ارمغان گذاشت و پرچم توحید را در آسمان جهان به اهتزاز درآورد.



[ صفحه 127]




[1] حياة الامام الحسين، ج 2، ص 255.